محمد(ع)، حضرت شيخ آقا بزرگ تهرانى - رحمة اللهعليه.» (15) .
ايشان پس از انتشار جلد پنجم الذريعه مقالهاى رات در معرفى آن منتشر ساخت كه ضمن آنمىنويسد:
«براستى بايد گفت كمتر محقق و كتابدار و يا مطالعه كنندهاى در تاريخ ايران بعد از اسلام مىتواندخود را از اين مجموعه گرانبها بىنياز بداند.» (16) .
«مرحوم حاج شيخ (رحمة الله عليه) بسيار بزگوار، سليم النفس، خود نگهدار، حليم و دائم الاشتغالو الكتابه بودند، به مجرد آنكه از نوشتن يا مطالعه دست مىكشيدند تا قدرى استراحت كنند مىديدمآهسته به ذكر خدا مشغول است.».
استاد نجومى در سخن ديگرى مىگويد:
«اصولا بنده معتقدم كه حاج شيخ بر اثر خدمتساليان متمادى به اسلام، داشتن خلوص، خضوع،خشوع،ملكه سلامت نفس و ارامش روان، سلوك الهى بر ايشان پيدا شده بود.» (17) .
«نابغه عظيم الشان، حضرت استاد آقا حاج شيخ آقا بزرگ تهرانى از دانشمندان اسلامى و.... [از] اينمغز متفكر، اين قلب مطمئن، اين ديده بينا، اين دانشمند توانا،اين بزرگمرد افتخار بخش و اين قهرمانشب زنده دار [چه مىتوان گفت]. (18) .
تا اينجا هرچه نقل شد سخنانى بود كه علماء و انديشمندان شيعه در حق محقق تهرانى گفتهاند،البته نههمه سخنان گفته شده كه فقط بخش اندكى شايد برخى چنين تصور كنند كه اين بزرگان بيشتربه خاطر اينكه محقق آثار شيعه را احياء كرده است او را چنين ستودهاند اما با توجه به سخنانى كه پس ازاين نقل خواهيم كرد معلوم خواهد شد كه نه چنين است. و آن مهم درست است كه نقشى در اينستاشيها و بزرگداشتها دارد ولى همه مطلب اين نيست و اگر هم تنها همان باشد خود كار بس بزرگ وگستردهاى است چرا كه احياى آثار اسلام و عرب حتى ايران، در گروه احياى آثار شيعه است و محققتهرانى با كارهاى بزرگى كه كرده است اين همه را يكجا احياء كرده است، حال بهتر است وصف محقق رااز زبان برخى دانشمندان غير شيعه و غير اسلامى بشنويم چرا كه گفتهاند:
بهتر آن باشد كه سر دلبران.
گفته آيد در حديث ديگران.
«به خدا سوگند اگر براى شيعه، در قرن چهاردهم هجرى نمىبود جز امينى بزرگ و الغديرش، ومرحوم سيد محسن امين و اعيان الشيعهاش، و علامه كبير شيخ آقا بزرگ و الذريعهاش، در نظرخردمندان، همين مردان دين براى خدمتبه علم و اجتماع و هدايت افكار كافى بود....» (20) .
همين دانشمند مسيحى آنگاه كه كتابش «دور الكتب العربية فى الخافقين» را به شيخ اهداء مىكند،چنين مىنويسد:
«الى عبقرية التارخى و شيخ الباحثين».
- براى نابغه و اعجوبه تاريخ، پير پژوهشگران و سرور انديشمندان. (21) .
2. استاد عبدالجبار اعظمى، رئيس هيئت «دار الثقافة الاسلامية» در بغداد:
«زندگانى امام فقيد [شيخ آقا بزرگ] همهاش جهاد در راه خدا و براى خوشنودى خدا بود، حقا كه وىدر زهد و خويشتن دارى، در قناعت و سخت گيرى بر خويشتن، نمونه يگانهاى از نيكمردان گذشته بود.از دنيا و لذتهاى مادى آن دوى جست و از زعامت و رياستبا اينكه لياقت آن را داشت اجتناب كرد. بهدرستى كه او اسوه نيك و صاحب سيرت روشن و خصلت نيكو بود.... هدف و قصدش در زندگى خدمتبهشريعت غراء و دانش و انسانيتبا هم بود.... و كتابش الذريعه كه تكملهاى در تكميل كتاب «كشفالظنون» شمرده مىشود. [!] از معجزات قلم و تاليف در اين روزگار است و...» (22) .
3. استاد شبيب مالكى، استاندار وقت كربلا:
«مجاهد كبير، اية الله العظمى آقا بزرگ - طيب الله ثراه - خود دائرة المعارف كاملى در گستره دانشبود. گذشته از اينكه يكى از شخصيتهاى شاخص در مجال علم و معرفت محسوب مىشود بزرگى ازبزرگان وطن، و قهرمان ملى بود...» (23) .
4. دكتر جاسم محمد خلف، رئيس دانشگاه بغداد:
«آقابزرگ پيش ما مجهول نبود تا پس از مرگش شناخته شده باشد. آثار او هميشه در پيش ديد مابود. در حقيقت تمام آنچه را كه شيخ نوشته، آثارى است كه دانشگاهيان به هيچ وجه از آن بىنيازنيستند. در ميزان ما دانشگاهيان، براى هر دانشور جستجوگرى كه با پژوهش زندگى كند، او نمونه نيكو ايدهآلى است. با داشتن چنين نمونه نابى است كه هر دانشورى بايد از پس دانش جز نشر دانش و ازتاليف جز جاودانه كردن تاليف و تحكيم حقايق و حفظ تارخى رانخواهد. چرا كه او چنين بود و درستبه خاطر همين مهم بود كه دانشمندان و شرق شناسان در شرق و غرب زمين، او را بزرگمىداشتند.» (24) .
1) منظور اجازه نامه مفصلى است كه شيخ آقا بزرگ براى علامه امينى نوشته بود، رك، فصل آثار همين دفتر.
2) الغدير، ج10، ص ح، اين سخن را علامه امينى زمانى در حق شيخ نوشت كه او هنوز زنده بود.
3) اين سخن تنها بخش كوتاهى است از مقدمهاى كه علامه كاشف الغطاء بر جلد اول الذريعه نوشته بود.
4) همان، الذريعه، ج1، ص4.
5) همان، مقدمه، به اندكى تصرف.
6) يادنامه علامه امين، ص72.
7) الشيخ آغا بزرگ الطهرانى فقيد العلم و الادب، ص16.
8) الغدير فى التراث الاسلامى، ص236.
9) همان، ص57.
10) همان، ص101.
11) استاد اين سخن را در ضمن مصاحبهاى كه با صدا و سيما داشت فرمود، نوار مصاحبه در صدا و سيما و... موجود است.
12) الشيخ آغا بزرگ الطهرانى فقيد العلم، ص17.
13) شيخ آقا بزرگ، ص7.
14) همان، مقدمه ص21.
15) همان، ص65.
16) همان، ص15، به نقل از مجله «سخن» س2، ش11 - 12، دى و بهمن 1324.
17) نورعلم، شماره 38، ص42 - 48.
18) همان، ص50، به نقل ازكتاب «وفادار باشيد»، ص6، 7.
19) دانشمند و محقق مسيحى، مورخ پركار و صاحب آثار فراوان از جمله: «مصادر الدراسة الادبيه».
20) حساسترين فراز تاريخ،ص139، به نقل از الغدير، مقدمه، ص ك.
21) كيهان فرهنگى، سال دوم، شماره دوم، ص9.
22) الشيخ آغا بزرگ الطهارنى فقيد العلم و الادب، ص6 - 7.
23) همان، ص12.
24) همان، ص18.
نظرات شما عزیزان: